متن آهنگ پاروی بی قایق محسن چاوشی
دوتا چشمام دوتا سرباز مغرورن … که مدت هاست از معشوقشون دورن
دوتا سرباز که چندتا زن تنها … توی دلشوره هاشون رخت میشورن
دوتا دستام دوتا چاقوی بی دسته … دوتا قفل بزرگ ِ دست و پا بسته
دوتا پارو دوتا پاروی بی قایق … دوتا کشتی با ده تا لنگر خسته
گلوم خلوت ترین پس کوچه ی بن بست … سرم سرکش ترین فواره ی میدون
یه فنجون قهوه تو غمگین ترین کافه … یه عابر تو خیابونای سرگردون
چشامو بستمو وا کردمو دیدم … یکی از بال بستم آسمون ساخته
یکی بختک شده افتاده رو سینم … یکی از استخونام نردبون ساخته
سرم چندتا کتاب رنگ و رو رفته … یه بالون با طناب از گلو پاره
به اعدامی که امیدش به دنیا نیست … ولی دنیا براش جذابیت داره
نه دنیا از سرم خیلی زیادی بود … نه پیشونی نوشتم بود کم باشم
به هر تقدیر شکلک در نیاوردم … فقط میخواستم شکل خودم باشم
گلومو پاره کردم اما این مردم … بهم گفتن که دیوونست عاشق نیست
کسی باور نکرد این آدم بی شکل … به غیر از عشق با چیزی موافق نیست
برای دانلود متن روی دانلود زیر کلیک کنید