تلاش جدید گوگل برای به دست آوردن نداشتهها
در طول چند روز گذشته، صدها مقاله در توصیف گوگل پلاس منتشر شده است. در این مقاله کاربرد شبکه جدید اجتماعی گوگل را شرح نمیدهیم و درعوض به جای آن درباره انگیزهای که در پشت تصمیم گوگل برای ورود به دنیای شبکههای اجتماعی وجود دارد صحبت خواهیم کرد.
بیایید با یک یادآوری شروع کنیم. اصلیترین سرویس گوگل، جستجوی وب آن است و نه شبکه اجتماعی آن. غیرممکن است از این مساله صرف نظر کنیم که گوگل موتور جستجوی فوقالعادهای دارد. ولی هنوز هم برای نگه داشتن عنوان «پادشاه جستجوها»، گوگل باید تعدادی از نقاط ضعف خود را تقویت و برطرف کند.
یکی از بزرگترین محدودیتهای جستجوی گوگل به جستجوی تصویر آن مربوط است. گوگل کاملا به توضیحی که توسط توسعهدهنده HTML تهیه میشود و متن کلی صفحهای که تصویر در آن قرار دارد، وابسته است. ما اغلب به دنبال تصاویری از جزییات یا مکانهایی هستیم که به اندازه کافی مهم نیستند تا آنها را در توضیحات تصویر قرار دهند. برای مثال یک درخواست برای پیدا کردن یک لاک پشت معمولی در فلان رودخانه، در بیشتر موارد به نتایج مناسبی منجر نمیشود.
البته جستجوی تصاویر تنها نقطه ضعف آن نیست. گوگل به درخواستهایی نظیر «میخواهم هفته آینده یک برنامه کمدی در تهران ببینم» بخوبی پاسخ نمیدهد. امتحان کردن آن برای شما رایگان است تا ببینید آیا واقعا به جواب میرسید یا خیر. برخی از سوالاتی که بخوبی کار نمیکنند عبارتند از: «برنامه کمدی در تهران در ۵ مرداد»، «در کجای تهران میتوانم در ۵ مرداد برنامه کمدی ببینم؟» و بسیاری سوالات دیگری از این دست. بعد از تقریبا یک ساعت جستجو کردن، اگر یک کاربر قدرتمند موتورهای جستجو باشید کمی جوابهای جزئی پیدا خواهید کرد. واقعیت این است که گوگل باید بتواند این کار را برای شما انجام دهد.
گونهای دیگر از سوالات، سوالات شخصی هستند: «امسال چه موزیک خوبی در سبک بلوز منتشر شده است؟» آهنگهای منتشر شده سبک بلوز امسال را میتوان یافت، ولی درباره «خوب» چه چیزی میتوان گفت؟ چگونه گوگل میتواند موزیکی پیدا کند که از نظر جستجو کننده خوب باشد؟
آیا این مساله بیش از حد شخصی است؟ بیایید کمی عملیتر امتحان کنیم: «کجا میتوانم یک ساحل در نیویورک پیدا کنم که ستاره دریایی داشته باشد؟» درست حدس زدید؛ هیچ جوابی نخواهید یافت. مطمئنا گوگل از این مشکلات آگاه است. پس چرا گوگل به جای حل اینگونه مشکلات تصمیم قاطع برای ورود به عرصه شبکههای اجتماعی گرفت؟ ما باید در عبارت «جستجوی اجتماعی» یا Social search به دنبال جواب باشیم.
جستجوی اجتماعی در اینگونه مسائل چگونه کمک میکند؟
جستجوی اجتماعی بر پایه دادههایی که توسط کاربران واقعی وارد میشود، قرار داده شده است. گوگل اهمیت جستجوی اجتماعی را متوجه شد. در پایان ماه مارس سال جاری +۱ منتشر شد که یکی از قابل توجهترین حرکاتی است که گوگل تا کنون طرحریزی کرده تا به سمت شبکههای اجتماعی حرکت کند. این امکان به شما به اجازه میدهد به گوگل بگویید سایتی را که در نتایج جستجو به شما پیشنهاد کرده است دقیقا جواب سوالات شما را در خود دارد. این ورودی به گوگل کمک میکند نتایج جستجوی خود را برای سوال و جوابهای کاربران دیگر بهبود بخشد. به این مساله «علامتدهی اجتماعی» یا social signaling میگویند.
درباره فیسبوک و جستجوی اجتماعی چه چیزی میتوان گفت؟ بیایید کمی هم با اعداد کار کنیم. هر ساعت، کاربران فیسبوک بیش از ۵/۷ میلیون تصویر آپلود میکنند که نیمی از آنها برچسب یا tag دارند. همانطور که آمار نشان میدهند، هر سال بیش از ۶۵ میلیارد تصویر توسط کاربران در فیسبوک قرار داده میشوند و برچسبگذاری تصاویر بسیار گسترده است. کامنتهایی هم در اینجا وجود دارد که میتوانند مفید باشند.
بنابراین پیدا کردن لاکپشت در فلان رودخانه مساوی است با پیدا کردن یکی از بیش از ۵۰۰ میلیون کاربر فیسبوک که در کنار رودخانه فلان بوده و عکسی از آن لاک پشت انداخته است. مطمئنا حداقل یک کاربر وجود خواهد داشت!
هر ساعت ۳ میلیون لینک در فیسبوک پست میشود. این به این معنی است که فیسبوک توانایی اندیسگذاری بیش از ۲۵ میلیارد صفحه در سال را دارد که همه آنها توسط کاربران شناخته شده پست شدهاند. بیش از ۵/۲ میلیون وبسایت نیز به فیسبوک متصل شدهاند و روزانه ۱۰ هزار سایت جدید به این تعداد اضافه میشود.
میزان دادههای مورد استفاده برای جستجو کردن در وب، عظیم است. فرض کنید دوستانی در فیسبوک دارید که سلیقه مشابهی با شما دارند که طبیعتا آنها نیز شبکه دوستی خود با سلایق نزدیک دارند، در این حالت پایگاه دادههای فیسبوک میتواند اطلاعات مفیدی درباره موزیک بلوز خوب به شما ارائه کند.
بنابراین یک گروه غیررسمی از دوستداران سبک بلوز با سلیقه مشابه و همچنین شخصی که در اطلاعات دیوارش درباره یک آلبوم جدید یا یک آهنگ بلوز نوشته است در فیسبوک وجود دارد. در این شرایط احتمال اینکه یک کاربر دیگر به آن آهنگ علاقه نشان دهد بسیار بالا میرود.
همین مساله برای ستاره دریایی نیز وجود دارد. چه تعداد افراد تجربههایشان را در فیسبوک به اشتراک میگذارند؟ بیش از ۵/۴ میلیون پست دیواری در هر ساعت، بیش از ۵ میلیون به روزرسانی وضعیت، بیش از ۳۰ میلیون کامنت در هر ساعت،…. کاملا قابل تصور است که شخصی یک تصویر از یک ستاره دریایی زیبا را که در ساحلی پیدا کرده پست کرده باشد. حتی اگر ستاره دریایی در تصویر برچسب نخورده باشد، قطعا شخصی کامنت گذاشته است که: «واو، ستاره دریایی زیبایی است!»
همچنین تمام فیلمها در فیسبوک صفحه خودشان را دارند. در این صفحهها اطلاعات وجود دارد یا به وبسایتهایی که اطلاعاتی درباره برنامه نمایشها دارند متصل هستند. به نظر میرسد تمام چیزهای ضروری برای پیدا کردن یک تئاتر کمدی در یکی از سالنهای شهر را در دست داریم.
نکته این است که فیسبوک اطلاعات با کیفیت بیشماری را جمعآوری کرده است. در پس هر قطعه از داده، میتوانید یک فرد واقعی را پیدا کنید، پروفایلش را ببینید، علایقش را بفهمید، سلیقهاش را بدانید و بسیاری کارهای دیگر.
این اصلیترین دلیلی است که گوگل سخت تلاش میکند تا حد امکان کاربران بیشتری را به سمت گوگل پلاس بفرستد. آنها به اطلاعاتی نیاز دارند که فیسبوک در حال حاضر در اختیار دارد. از طرفی دیگر کاربر فیسبوک حتی نمیتواند پستهای دیوار خود را جستجو کند.
پول چه نقشی خواهد داشت؟
در پایان روز تمام اطلاعات به پول ترجمه میشوند. در سال ۲۰۱۰ فیسبوک با رشد ۲۴۰ درصدی خود نزدیک به ۸۶/۱میلیارد دلار درآمد کسب کرد درحالیکه درآمد گوگل فقط از راه تبلیغات ۲۸ میلیارد دلار بود که نسبت به سال پیش از آن ۲۳ درصد رشد داشته است. برآورد بازار تبلیغات آنلاین در سال ۲۰۱۱ و تنها در آمریکا ۵۰ میلیارد دلار است.
یک بستر تبلیغاتی موفق باید هم تبلیغ کننده و هم تبلیغدهنده باشد و هم مشتری را خشنود کند. به منظور ارائه تبلیغات مناسب و برگشت سودمند پول و همچنین یک خرید خوب برای مشتری به اطلاعات نیاز است. بسیاری از مقایسات بین تبلیغات گوگل و فیسبوک اخیرا انجام و فیسبوک به خاطر دادن نتایج فوقالعاده ستایش شده است. این دلیل گوگل برای سرمایهگذاری در پروژه شبکه اجتماعی است.
محمدحسین کردونی
منبع: soshable.com