شعر عاشقانه کوتاه تیر ۹۲

شعرهای عاشقانه کوتاه و جدید

شعر عاشقانه کوتاه جدید

شعر عاشقانه کوتاه تیر ۹۲

زندگی غمکده ای بیش نبود / بهر ما جز غم و تشویش نبود

به کدام خاطره اش خوش باشم / که کدام خاطره اش نیش نبود

* * *

چه سخته در جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن

به چشم دیگران چون کوه بودن ولی در خود به آرامی شکستن

* * *

ساکنان دریا پس ار مدتی صدای امواج را نمیشنوند

چه سخت است قصه عادت

* * *

روزگاری جاده ای بودم غرق تردد ، جاده ای که از رفت و آمد لحظه ای خالی نمیشد

من که بسیار غریبان را به آبادی رساندم ، عاقبت خود ماندم و ویرانه و تنهائی خود

* * *

سنگ هائی که من از یاد تو بر دل میزدم ، خانه ای میشد اگر خانه بنا میکردم

* * *

زندگی ام یه سان پروانه ایست که دور شمعی خاموش پرهایش میسوزد

و من چه بیهوده به فکر نشسته ام حسرت پرواز را

* * *

پروانه به دور شمع چرخید و بال و پرش سوخت ، بیچاره از این عشق

فقط سوختن آموخت

* * *

چه خوب بود همه آدمها میفهمیدند فبل از اینکه فسیل شوند ، به یکدیگر محبت کنند

* * *

روزی با خودم فکر میکردم که اگر او را با غریبه ای ببینم شهر را به آتش میکشم

اما الان حتی حاضر نیستم کبریتی روشن کنم تا ببینم او کجاست

* * *

شبیه برگ پائیزی پس از تو قسمت بادم / خدا حافظ ولی هرگز نخواهی رفت از یادم

* * *

دل من در سوگ یاران ماتم گرفته / گل من پژمرده در باد فصل بهاران غم گرفته

اینجا غمگینن شب در کمینن یار من کو ؟ یاری نمیبینم

* * *

آنسوی ناکامی ها خدائی هست که داشتنش برای همه

جبران همه نداشتن هاست

* * *

ابر هم در بارشش قصد فداکاری نداشت / عقده در دل داشت روی خاک خالی کرد و رفت

* * *

نخواستم با غم بسازی نخواستم هیچی نگی

نخواستم درد دلتو دیگه با هیچکی نگی

آخه عشق اجبار نیست تو زندون من نمون

حالا که فکر رفتنی ، دیگه از موندن نخون

* * *

زندگی دفتری از خاطره هاست یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک

یک نفر همدم خوشبختی هاست یک نفر همسفر سختی هاست

و تو بدان عشق فراموش کردنی نیست

* * *

بگو چی شد که قلبت خالی شد از حضورم / مگه باهات چه کردم که میشکنی غرورم

بگو چی بود گناهم چی بوده اشتباهم / که اینگونه گذشتی از منو از نگاهم

* * *

ای چرخ و فلک دوندگی ما را کشت / بر درگاه خالق بندگی ما را کشت

این زحمت روزگار ، این منت خلق ، ای مرگ بیا که زندگی ما را کشت

* * *

گرچه محتاجیم ، چشم اغنیا بر دست ماست

هر کجا دیدم آب از جو به دریا میرود

* * *

گل نیست چنین سرکش و رعنا که توئی / مه نیست بدین گونه فریبا که توئی

غم بر سر غم ریخته آنجا که منم / دل بر سر دل ریخته آنجا که توئی

* * *

با ادامه مطالب همراه باشید

* * *

اگر دریای دل آبی ست ٬ توئی فانوس شبهایش

اگر حرفی زدم از گل ٬ توئی مفهوم معنایش

* * *

آفتاب پنجره را میشناسد ٬ حتی اگر بسته باشد

مهتاب به دیدارم میآید حتی اگر خسته باشد

و دل هوای تو را دارد حتی اگر شکسته باشد

* * *

در دایره عشق اگر باران بلا بارید ٬ عاشق آن است که از دایره بیرون نرود

* * *

من به خودم افتخار میکنم ٬ چون قلب کسی را تسخیر کرده ام که هنوز

کسی اجازه وارد شدن به آن را نداشته و نخواهد داشت

* * *

هیچوقت نگفته اند که به زور باید لبخند زد ٬ بعضی وقتها باید تا نهایت آرامش گریست

آنگاه تبسمی مهمان لبهایت میشود که زیباتر از رنگین کمان بعد از باران است

* * *

پروانه احساسم در دام عنکبوتی افتاد ٬ که عنکبوتش سیر است ٬ نه میتواند

پرواز کند ٬ نه میتواند بمیرد

* * *

یه شاخه گل ٬ یه دنیا مهربونی ٬ تقدیم به تو که هم گلی هم مهربونی

* * *

دلم تنگ است ٬ دلم میسوزد از باغی که میسوزد .

نه دیداری ٬ نه بیداری ٬ نه دستی از سر یاری

مرا آشفته میدارد چنین آشفته بازاری

* * *

میگن غمتو به هیچکس نگو ٬ حتی به چشات ٬ چون اونم اشک میریزه و رسوات میکنه

* * *

هر دم به بهانه ای تو را یاد کنم / افسرده دلم را به یاد تو شاد کنم

بی تو دل من چون کلبه ای محزون است / با یاد تو این خرابه آباد کنم

* * *

ای کاش دنیا ساعت بود و من و تو عقربه های آن

تا هر یک ساعت یک بار به هم میرسیدیم

* * *

خدایم ای خدایم ای خدایم / صدایت میکنم بشنو صدایم

صدای خسته و تنها ترینم / که زیر موج نامهربانان شکستم

* * *

چرا اونائی که دم از رفاقت میززن / تو لحظه های بیکسی قیدتو راحت میزنن ؟

* * *

خزان که مال ما شد ٬ بهار مال شما

صاف و ساده بگویم ٬ سلام ٬ حال شما . . . ؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *