داستان کوتاه خجالت پدر و زیرکی پسر
داستان کوتاه خجالت پدر و زیرکی پسر
پسر که به سمت یخچال رفت، پدر خجالت کشید.
پسر از یخچال خالی بطری آب را برداشت و سر کشید. گفت: چقدر تشنه ام بود. پدر لبخند زد.
پسر که به سمت یخچال رفت، پدر خجالت کشید.
پسر از یخچال خالی بطری آب را برداشت و سر کشید. گفت: چقدر تشنه ام بود. پدر لبخند زد.